ذکر امروز

تقویم روز

جمعه, 07 ارديبهشت 1403

یک وصیت از شهید

خاطره ای از علی شعبانی رزمنده ادوات سبک

پس از پایان مرحله اول عملیات والفجر هشت در حال بازگشت به پشت جبهه بودیم
که ناگهان نمیدانم یک جیپ عراقی از کجا پیدا شد و مستقیم به طرف ما آمد. در آن
لحظه نه اسلحه داشتیم و نه مهمات و فقط یک قبضه خمپاره شصت همراهمان بود که
آن هم در دستان سید عزیز الله داوری که همه به او دایی میگفتیم قرار داشت . جیپ
بعثی با فاصله در مقابلمان ایستاد و کاملأ مشخص بود که در دامشان گرفتار شده ایم.
ناگهان سید عزیز الله دست به کار عجیبی زد و همان قبضه خالی خمپاره را بر روی
دوشش گذاشت و به سمت نیروهای بعثی نشانه گرفت. عراقی ها هم به خیال اینکه
قبضه آر پی جی است و الان به سمتشان شلیک خواهد کرد دنده عقب گرفتند و با
دست پاچگی فرار نمودند و ما از اسارت نجات یافتیم.

آخرین خاطرات ارسالی شما ...

ویژه نامه

Rooz Atash

یک حدیث...

8 1

 

 

 

 

 

 

تمامی حقوق نزد قرارگاه تیپ ادوات لشکر 41 ثار الله محفوظ می باشد