ذکر امروز

تقویم روز

شنبه, 08 ارديبهشت 1403

یک وصیت از شهید

خاطره ای از نوروز علی آبسالان از شب عملیات کربلای پنج

حالا که دلم گرفته کاری هم تواداره ندارم انجام بدم یاد سال65عملیات کربلای 5 افتادم شب عملیات که پشت خاکریز اول مستقر شدیم هر کس وظایف محوله را انجام میداد من وعلی محمد خوارزمی که در قسمت هدایت اتش مینی کاتیوشا وظیفه ثبت گراها راداشتیم با هماهنگی دیده بان که یادم نیست کی بود نمیدانم شاید نداف بود یا جواهری در هرصورت رمز بیسیم با واژه مهدی مهدی مهدی علی بود موقع اذان گلوله ای امد وترکشی زیر چشم خوارزمی خورد وزخمی شد اورا به عقب بردن کار تطبیق وهدایت آتش به گردنم به تنهای افتاد راستی مسئول مینی هم اگر اشتباه نکنم اقای اسماعیل بیگی بود بالاخره زیاد سرتان رادرد نیارم کارما که ثبت گراها بود تمام شده بود بقیه بچه ها هم کارشنان را تمام کرده وهمه آماده بودیم ، رادیوی بیسیم درحلت خاموشی بود تا زمان رسیدن دفترچه رمز بیسیم کسی حق روشن کردن بیسیم را نداشت فکرکنم حدود ساعت 12 به بعد بود که دیدیم رزمندهای گردانها دارند سوار قایقها می شوند وبدون سر وصدا در سکوت مطلق به طرف خط دشمن حرکت می کنند همه آماده فرمان بودیم عملیات که شروع شد بین 6قبضه مینی کاتیوشا ثبتی ها تقسیم کردیم تا دیده بان هرثبتی را می خواست با هر 6 گاو(مینی)شاخ بزنیم شب اول عملیات آنقدر گلوله شلیک کردیم که لوله های مینی سرخ شده بودند حقیقتش موقع شلیک گلوله من به امیر صفی زاده گفتم اسلحه کلاش بیاور تا حداقل تعدادی ازاین منورها را بزنیم تا خاموش شوند کمتر دشمن دید پیدا کند ادامه......

یادش بخیر،ایثاروازخود گذشتگی بچه ها درعملیات کربلای 4بچه های مینی کاتیوشا که لب ساحل کنار نیزارها مستقر وپس از ثبت گراها آماده عملیات بودیم که بعلت نرسیدن مواد غذایی ، نان خشکیهای کفک زده را با ریشه نیها مخوردیم وآنهم با چه ولعی وبا چه روحیه ای یاد آن دوران بخیر ،نمی دانم یادت مانده ، اقای حسین فرهادی که برای ایجاد سنگر چه گودی کنده بودی ودیگه بالا نمیتونستی بیایی چقدر برات خندیدم یاد همه دوستان بخیر یاد شهدا بخیر

آخرین خاطرات ارسالی شما ...

ویژه نامه

Rooz Atash

یک حدیث...

8 1

 

 

 

 

 

 

تمامی حقوق نزد قرارگاه تیپ ادوات لشکر 41 ثار الله محفوظ می باشد