خاطره ای از حسین اسماعیل بیگی فرمانده مینی کاتیوشا در دفاع مقدس
قبل از عملیات والفجر هشت که منجر به آزادسازی شهر فاو عراق گردید بیشتر کارها در شب انجام میگرفتند و در روز همه اقدامات در شرایط پوششی انجام میشدند. روزی که ما به منطقه رفتیم خیلی از کارها انجام شده بود. آقای افشارمنش و چند نفر از دوستان در نزدیک ساحل اروند رود جای قبضه ها را مشخص کرده بودند. جای زاغه ها هم مشخص شده بود. ما که رفتیم آنجا تقریبأ همه چیز آماده بود و یکی دو شب بعد عملیات شروع شد.
آن شب با اینکه درگیری به شدت اجرا شد اما شب بسیار زیبایی بود. دشمن هیچ وقت گمان نمیکرد ما از ماهها پیش در حال نقل و انتقال تجهیزات و آماده سازی عملیات در این منطقه بودیم و آنها هم ابدأ به این اقدامات پی نبرده بودند. تا اینکه رمز عملیات را اعلام کردند و چهار قبضه مینی کاتیوشای ما شروع کردند به ریختن آتش بر روی مواضع دشمن. اینها هنگامی از میان نخلها شلیک میکردند. آتش عقبه قبضه ها حدود سی الی چهل متر به طرف آسمان میرفت. مینی کاتیوشا یک سلاح پر حجمی در ریختن آتش بر روی دشمن است که گلوله های آن بسیار موثر میباشند. مرتب از طرف نیروهایی که به آن سوی اروند رود رسیده بودن با ما تماس گرفته میشد و میگفتند در فلان گرا و سمت شلیک کنید. صبح زود بعد که پیروزی بدست آمده بود، ما هم چهار قبضه مینی کاتیوشا را به آن سمت آّب انتقال دادیم و خودمان را با نیروهای لشکر در فاو هماهنگ نمودیم. در آنجا صحنه های زیادی از تأثیرات شگرف آتش مینی کاتیوشا در از کار انداختن توان دشمن نمایان بود. حاج مهدی زندی نیا محلهای برخورد گلوله ها را نشانمان میداد و میگفت ببینید این نفربر یا تانک توسط گلوله مینی کاتیوشا منهدم شده است و ما هم با این اسناد زنده ای که در پیش رویمان قرار داشت به خود میبالیدیم و افتخار میکردیم که گوشه مهمی از پیروزی در شب قبل وابسته به اقدامات نیروهای ادوات بوده است.